موضوع حقابه ایران از رود هیرمند که در روزهای اخیر بار دیگر شاهد تحولاتی در این حوزه و تنش‌های سیاسی مربوط به آن میان ایران و افغانستان بوده‌ایم، اگرچه ریشه در دوره قاجاریه دارد اما رویدادهای به‌وقوع پیوسته در دهه50 شمسی را می‌توان مهم‌ترین پاشنه‌آشیل این حوزه قلمداد کرد.

ظهره‌وند

در واقع ریشه اصلی مناقشات کنونی دراین حوزه را باید در رویکردی جست‌وجو کرد که رژیم پهلوی در قبال این مسئله درپیش گرفت؛رویکردی اهمال‌کارانه که زمینه‌ساز شکل‌گیری چالش‌های جدی در دهه‌های بعدی شد. در معاهده‌ای که در سال1351 شمسی میان ایران و افغانستان منعقد شد، رژیم شاه برخوردی اصولی با این موضوع نداشت و بستری پرچالش دراین حوزه به‌وجود آمد. امضای معاهده جدید ازسوی دوطرف در شرایطی بود که تا قبل از آن، این حق را داشتیم که به‌صورت 50-50 از منابع آبی هیرمند استفاده کنیم، اما هیأتی که برای مذاکره دراین زمینه اعزام می‌شود، به میزان 26مترمکعب در ثانیه رضایت می‌دهد؛ میزانی که کاهش قابل‌توجهی نسبت به برداشت پیشین ایران از این منبع آبی داشت.
اشتباه راهبردی صورت‌گرفته در این زمینه به‌قدری فاحش و چالش‌برانگیز بود که با نارضایتی‌هایی در داخل دربار نیز مواجه شد. اسدالله علم در خاطرات خود به این موضوع اشاره می‌کند که در آن مقطع درباره سهم آبی ایران در این معاهده، به محمدرضا شاه اعتراض می‌کند اما با پاسخ قانع‌کننده‌ای ازسوی وی مواجه نمی‌شود. پهلوی دوم با این رویکرد که باید از رفتن افغانستان به اردوگاه شوروی جلوگیری کرد، سیاست مدارا با افغانستان و مسامحه در زمینه کاهش حق ایران از منابع آبی هیرمند را درپیش می‌گیرد؛ موضوعی که با انتقاد و حتی اعتراض علم نیز مواجه می‌شود، اما گوش شنوایی نمی‌یابد. نکته جالب این است که درآن مقطع همتای امیرعباس هویدا، به‌عنوان نخست‌وزیر، محمدموسی شفیق بود که طرف افغانستانی امضای معاهده1351 به‌حساب می‌آمد و به‌دلیل تفاهم صورت‌گرفته با ایران با اعتراض‌های گسترده‌ای نیز مواجه می‌شود. درنهایت این قرارداد در سال1353 و پس از تصویب در مجالس دوطرف و تبادل از سوی سفرا به سندی بین‌المللی تبدیل می‌شود؛ سندی که با کاهش سهم ایران از حقابه هیرمند همراه بود و بستر اختلاف‌های گسترده آینده دراین زمینه را فراهم کرد.
در این میان اما باید به این نکته نیز اشاره کرد که براساس جدول آبی تنظیم شده درآن مقطع، ایران باید سالانه حدود 820میلیون ‌مترمکعب آب از هیرمند برداشت کند. از سوی دیگر سازوکاری در پایین‌دست سد طراحی می‌شود که ضمن اندازه‌گیری مستمر دبی آب، براساس آب وارد شده به سد، سهم ایران را تعیین می‌کند و کیفیت سال آبی را نیز درنظر گرفته ‌است. نکته جالب‌تر در این زمینه این است که کارشناسان متخصص حوزه آب به‌صورت مستمر وضعیت آبی پشت سد را مورد بررسی قرار می‌دادند تا میزان سهم‌ها به‌صورت دقیق تعیین شود. بررسی روند اجرای سازوکارهای تعیین شده در معاهده1351 ایران و افغانستان، که البته انتقادهایی را نیز به‌همراه داشت، نشان می‌دهد در طول دهه‌های گذشته طرف افغانستانی به‌دلایل مختلف از احقاق حقوق آبی ایران طفره رفته‌ است؛ رویکردی که بخش مهمی از آن به‌دلیل بی‌ثباتی‌های موجود در ساختارهای حاکمیتی این کشور بوده ‌است. مقطع مهم دیگری که در مناقشه‌های آبی ایران و افغانستان در حوزه هیرمند باید مورد توجه قرار گیرد، روی‌کار آمدن طالبان در مقطع نخست است؛ دوره‌ای که در ایران اصلاح‌طلبان در مصدر امور اجرایی کشور قرار داشتند. دراین دوره نیز مماشات صورت‌گرفته در مسئله احقاق حقوق‌ آبی ایران از رود هیرمند، زمینه‌ساز بروز چالش‌هایی شد که تاکنون نیز ادامه دارد. اصلاح‌طلبان درآن مقطع در مواجهه با طالبان حاکم بر افغانستان ملاحظاتی را مدنظر قرار دادند که نه‌تنها مناقشه‌های موجود دراین زمینه را حل‌وفصل نکرد بلکه سبب بی‌توجهی بیش‌از پیش طالبان به حقوق آبی ایران نیز شد؛ رویکردی که در دوره‌های بعدی نیز ادامه داشت و با قدرت گرفتن چهره‌هایی مانند حامد کرزی و اشرف‌غنی هم تغییر چندانی در رویکردهای آبی افغانستان در قبال جمهوری‌اسلامی به‌وجود نیامد و همچنان شاهد کارشکنی طرف مقابل در احقاق سهم ایران از هیرمند هستیم.
دراین میان در دور دوم قدرت‌گیری طالبان در افغانستان نیز شاهد ادامه رویکردهای مبهم طرف مقابل در زمینه حقوق آبی ایران بوده‌ایم. در سال‌های اخیر شاهد بوده‌ایم که طرف مقابل درحال تغییر مسیر جریان آب در پایین دست بوده‌ است و با حفر کانال‌های انحرافی، به‌ویژه در «لشگرگاه»، زمینه‌ساز کاهش محسوس سهم آبی ایران شده‌ است. درواقع مسیرهای انحرافی دراین بخش، آب را به‌سوی زمین‌های زیرکشت خشخاش هدایت کرده است.
با وجود این اما نکته اینجاست که در سال‌های گذشته دولت‌های وقت در برابر اقدام‌های کارشکنانه طرف افغانستانی در این زمینه رویکرد «اغماض» را درپیش گرفتند؛ رویکردی که زمینه‌ساز مناقشه‌های کنونی شده‌است. جالب اینجاست که برخی در واکنش به انتقادها درباره عدم‌تحقق حقابه هیرمند، به خشک شدن هامون و بی‌تقصیری طالبان اشاره می‌کنند. این درحالی‌ است که بخش زیادی از منابع هیرمند مربوط به آبی است که از اکوسیستم «هندوکش» سرچشمه می‌گیرد.
با همه این بحث‌ها اما باید به یک نکته اساسی توجه داشت؛ اینکه تغییر اکوسیستم منطقه ازسوی طالبان تنها یک پرده از رویکردهای پرهزینه حاکمان جدید افغانستان است. روندی که ازسوی آنان درپیش گرفته شده، نشان می‌دهد طالبان راهبردهای بلندمدتی در حوزه تغییر ژئوپلتیک و ژئوکالچر منطقه تدوین کرده و درحال اجرایی‌سازی آن است. تصمیم‌سازان و سیاستگذاران دولتی باید به این نکته توجه داشته‌ باشند که موضوع هیرمند تنها بخشی از سیاست‌های مخرب طالبان است و در عرصه‌های فرهنگی و مذهبی نیز شاهد اقدام‌های مخرب آنان هستیم.
به‌عنوان «راهکار» به‌منظور برون‌رفت از چنین وضعیتی و مقابله با تهدیدهای موجود دراین منطقه، می‌توان به این نکته اشاره کرد که مواجهه مؤثر با طالبان «دیپلماسی مؤثر» می‌طلبد. با توجه به اینکه طرف مقابل از وضعیت یک دولت کامل و پیش‌برنده امور برخوردار نیست، باید دیپلماسی خود را در قبال کلیت افغانستان مورد بازنگری قرار دهیم. باید ضمن تغییر الگوهای آبی منطقه و استفاده از فناوری‌های نوین، چالش‌های آبی موجود را مستقل از طالبان رفع کنیم تا پس‌ از آن بتوانیم با به‌کارگیری دیپلماسی بر مسائل مطرح دراین حوزه فائق آییم.

ابوالفضل ظهره‌وند؛ سفیر پیشین ایران در افغانستان

کد خبر 762161

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست‌خارجی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 2
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • IR ۱۳:۵۱ - ۱۴۰۲/۰۳/۰۱
    2 2
    با طالبان وارد معاملات نشوید اینها نفهم ترین بی قانون ترین موجودات قرن هستند.
  • IR ۱۵:۲۰ - ۱۴۰۲/۰۳/۰۱
    1 0
    برادران‌ مسلمان‌ افغان‌، بفرمایید‌‌ خوش‌ امدید؟
  • IR ۱۹:۱۵ - ۱۴۰۲/۰۳/۰۱
    0 0
    اگر ندادند حق خود را ازابرهای عبوری که راهی افغانستان میشوند ولو به هرقیمتی بگیرید